به گزارش گلستان ما به نقل از ساحل گميشان ، زهرا سامرايي دختر شهيد رضا سامرايي( ابوموسي) در مراسمي كه به مناسبت گراميداشت مقام حضرت زهرا ( س) در گرگان برگزار شد گفت: پدرم متولد كاظمين بود و در زمان جنگ ابتدا يك سرباز عراقي بود ولي مادرش به او مي گويد امروز حقانيت امام خميني كاملا روشن و جبهه حق و باطل به روشني ديده مي شود و از فرزند خود مي خواهد همچون پدر و عمويش به جبهه فرزندان خميني ملحق شود تا رستگار شود و پدرش در سن 19 سالگي عازم ايران مي شود و تا پايان جنگ تحميلي شجاعانه در جبهه هاي حق عليه باطل در كنار برادران ايراني خود عليه حكومت فاسد بعث عراق مي جنگد.

وي ادامه داد: پدرم بعدها در ايران ازدواج مي كند و تشكيل خانواده مي دهد ولي همچنان بيشتر وقت خود را در جبهه ها و دفاع از خاك ايران مي گذراند و مادرم مي گويد وقتي تو تازه به دنيا آمدي پدر به جبهه رفت و يك ساله و چند ماه بعد كه راه مي رفتي به خانه آمد ، اينقدر اين وقفه طولاني شده بود كه او ترا نمي شناسد و از من مي پرسد زهرا گجاست ؟ باورش براي پدر سخت بود كه كودكي كه اينقدر بزرگ شده زهرا ي خودش است.

مادرم مي گويد با اين سوال پدرت اشك در چشمان مادربزرگت جمع مي شود ...

دختر شهيد سامرايي ادامه داد؟ پدرم در همان سالهاي اولي كه به ايران مي آيد يك شب به زيارت امام هشتم مي رود و در حرم ايشان به خواب مي رود و آقا را در خواب مي بيند و امام هشتم سه بار در خواب به زبان عربي به پدرم مي گويد انت شهيد ، انت شهيد ، انت شهيد ، و مژده شهادت را به ايشان مي دهد و پدر سالها مشتاقانه در انتظار تحقق وعده امام بود.

این مجاهد گرانقدر در لشکر ویژه ۲۵ کربلا و سپاه ۹ بدر، زحمات و رشادت های فراوانی انجام داد.

وي سال ها نیز خادم مکتب الحسین (علیه السلام) گرگان بود، شهید سامرایی در دو ماه قبل از شهادت به منظور کمک به ارتش و مردم کشور عراق در جنگ علیه گروه تروریستی داعش و تکفیری ها، عازم این کشور و در راه بازگشت از عراق، بر اثر جراحات وارده ناشی از جنگ تحمیلی در کرمانشاه بستری شد و به لقاء الهی پیوست.

گلستان ما: درود بي پايان الهي بر اين شهيد بزرگوار و مادر گراميشان كه همچون ام وهب در روز عاشورا فرزندش را شجاعانه تقديم اسلام كرد خداوند اين مادر بزرگوار و فرزند شهيدش را با شهداي كربلا محشور كند .

انتهای پیام/